شب آبستن غم را
به چه تشبیه کنم؟
راهب چون شبح دیرم را
کودک بلهوس میلم را
به چه تشویق کنم؟
دلِ تنگِ ز جهان سیرم را
دل من لک زده تا شهر خیال
دل من لک زده جنبیدن بال
دل من لک زده تا مرز کمال
شهر در حسرت آواز شغال
آسمان را به هوس می کاوم
خیرگی می اموزم
چشم کم دیدم را
راهی کاش مرا به شهر باران می برد
راهی کاش مرا تا شب ایمان می برد
تا برِ لعبت فتانه ی خندان می برد
به چه ترغیب کنم؟
دل آکنده ز تسلیمم را
به که تسلیم کنم؟
قلعه ی قلب زمینگیرم را
به که تقدیم کنم؟
عشق فرسوده به زنجیرم را
سلام دوست من ؛ [لبخند]
مطلب بسار مفید و جالبی بود ، من که خیلی استفاده کردم .
من کارم طراحی و میزبانی وب هستش .
اگه یه روز خواستی وبلاگت رو تبدیل به سایت کنی حتما باهام تماس بگیر ؛
میتونم با بهترین قالب ها و سیستم های مدیریت محتوا نظیر جوملا و وردپرس وبلاگت رو به یک سایت کامل تبدیل کنم .
اصفهان وب ؛
ارائه دهنده ارزانترین خدمات میزبانی وب با بهترین سرعت و کیفیت .
من که تسلیم توام
چکنم
(( دل آکنده زتسلیمم را))
دل من لک زده بود
برسد شعر تو از راه جدید
چشم را خیره کند
ودهان را به تماشایش باز .
باتشکر از درودگر وقاصدک عزیز لطفاْ «شبه» را به «شبح» تغییر دهید
در نهایت امتنان بریشان