در گوشِ زمان، وَحی و نِدایی شده بود
مشهودترین حُکمِ خدایی شده بود
دستانِ اَبَاالفَضلِ علی..، دستِ خدا..
آن روز غدیر کربلایی شده بود
سَرتاسرِ علقمه پُر از یاس شده
آمیزشِ عشق و مرگ و احساس شده
او فکرِ سر و دست و لبش نیست،ولی..
یک مَشک تمامِ قلبِ عباس شده
دَستش به خدا رسیده، برجاست هنوز
لَشکر کِشییَش یکه و تنهاست هنوز
تصویرِ رُقیه در قنوتِ عباس..
جامانده ترین ساحلِ دریاست هنوز
در کرب و بَلا عشق روایت شده است
آزادی و ایثار حکایت شده است
پس پِیرو و حافظِ همین قرآن باش
چون رویِ نی و نیزه قرائت شده است
الیاس اسدزاده