انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

سهم گربه و سگ

نمی دانم چه سنگی پیش پا بود 

نمی دانم چه راهی پیش رو هست 

امیدم را اگر از دست دادم 

دلم را گر به عشقی پست دادم 

رضا بر آن چه بود و هست دادم 

مرا این بس که می دانی 

تو بودی باعث و بانی 

تو سگ را دوست می داری 

وفایش می ستایی 

برت را هم برایش می گشایی 

و من چون سگ وفا را پیشه کردم 

نه حتی لحظه ای اندیشه کردم 

سگی را پیشه کردم 

ولی همچون سگم از خویش راندی 

مرا بد کیش خواندی 

من از سگ ها و از سگ کیش بیزارم 

و از سگ بیشتر ... از خویش بیزارم 

دگر خواهم که همچون گربه ای باشم  

که از هرچیز بگریزم 

و از سگ نیز بگریزم 

که سهم خویش با رندی به دست آرم 

و دزدانه به دل عشقت نگه دارم 

که عالم ، عالم مهر و وفا نیست 

و سهم گربه و سگ جز جفا نیست 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
قاصدک چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389 ساعت 15:18

آدینه غروب و ما خماریم
بنشسته به خاک چون غباریم
یک قطره زعشق تو چشیدیم
عمری است به ره در انتظاریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد