پزشک درد مرا درد لاعلاجی کشت
کجاست سایۀ مرگی؟
که جسم وجان برهاند زمرگ تدریجی
شمیم یادش نیست
مسکُنی که رهاند مرا از این سردی
ز درد بی دردی
پریشان