انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

عشق و شبنم

شبنم صفحات عشق را بو می کرد 

در دور ستاره باز سوسو می کرد 

من بودم و شب بود و دو صد سرّ مگوی 

وان مرغ شبانه باز هوهو می کرد 

شبنم که به روی برگ گل می غلطید 

مرواریدی که در صدف می خندید 

در باطن او هزار چون بود و چرا 

در ظاهر من سرور و لبخند و امید 

شبنم که لطافتش نمودش مغرور 

از سوی قزح همان زمان شد مامور 

درساحل عاشقی گلی رابویید

اشکش جاری شد - و هماندم معذور 

آن بارش تند دست دل رو می کرد 

وان مرغ شبانه باز هوهو می کرد 

شبنم صفحات عشق از بر می شد 

با هر حرکت که چشم و ابرو می کرد 

 

                                                                     سلیمی(پریشان)

نظرات 3 + ارسال نظر
نادر شنبه 15 آبان 1389 ساعت 08:57 http://royayeshirinam.blogfa.com

سلام ودرود بر شما
ممنون از لطفت
شعر زیبات را هم خوندم
مصرع ششم را میشد بهترش کرد
سربلاند باشید

قاصدک شنبه 15 آبان 1389 ساعت 20:37 http://www.peymane.blogsky.om

سلام

۱- حس خوبی داشت
۲-وزن در مرواریدی بررسی شود
۳- اشکش جاری شد وزن بررسی شود
۴- مرغ شبانه با قزح ....... قزح بسیار زیبا نشسته ولی با مرغ شبانه چه نسبتی دارد .
۵- با هر حرکت که چشم و ابرومی کرد ( بسیار زیبا بود به خصوص اگر گل همان گلی باشد که من فکر می کنم )
۶- لذت بردم

رحیمی یکشنبه 16 آبان 1389 ساعت 09:51

خیلی دلنشین بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد