هوا رو به سردی گراییده است
بزرگی به خٌردی گراییده است
دگر عشق مرداد وتیر
نخوابد کنارٍِِتنِِ رودِپیر
دگر چشمۀ پاک شهریوری
نبیند گل سینۀ آذری
تنم سوخته نگاهم به در دوخته
و برگم به زردی گراییده است
دگر شاخسارم به نیروی باد
نرقصد به آهنگ قُمری شاد
شود جای گنجشکها
به هر کتف من دسته زاغی سوار
و جای همآوازی با هزار
کنم گریه همراه زاغان زار
هوا رو بسردی ...
تنم رو به زردی گراییده است
سلیمی
بزرگی به خٌردی گراییده است...
عالی بود.. مثله همیشه...
دنیای شادی داشته باشی