تو ای صمیمی ترین سرود تمام هستی
تو آن شهابی که کودکی را بهانه کردی
تو شهر آشوب دیگری را ترانه کردی
سپاه سرخی به سوی جانم روانه کردی
به شب شبیخون دیگری عاشقانه کردی
تو چون شقایق لطافتی در مشام هستی
به اشک گرمی،دلم به شعر کرانه بردی
به آه گرمی،سکوت ناباورانه بردی
به سحر و افسون،دل مرا ماهرانه بردی
به باغ سبز نگاه خود، شاعرانه بردی
دو صد خم می بده بریزم به کام هستی
تو ای کبوتر که هر زمانی زمانه ی تو
ببین تپل طفل ِ سر هوا را نشانه ی تو
منم پریشان عشوه ی کودکانه ی تو
به یاد افسون چشمک جاودانه ی تو
به مهرگان گشته همچو شهد از تو کام هستی
بنوش و میجو زجام هستی مرام هستی
پریشان
سلام عزیز
دوست ارجمند طبع آزماییهای جالبی از شما دیده ام و از همه شان بی اغراق لذت برده ام اما این قالب ابداعی تان چنگی به دل من نزد. شاعر باشید
می شود گل در اثنای گلزار، می شود کبک در عین رفتار
می شود آهویی در چمنزار، پای تو ضربدر باغ قالی
حاصل جمع آب و تن تو، ضربدر وقت تن شستن تو
هر سه منهای پیراهن تو، برکه را کرده حالی به حالی
حسن منزوی به نقل از وبلاگ رباعی معاصر ( حسین گلچین )
..............................
سلام
در عین زیبایی انقطاع توسط بیت میانی که خود بایستی پیوستگی ایجاد کند - ستون عمودی شعر را دوچار تزلزل نموده است
هر چند تصاویر در هر قسمت تکمیل است
ببخشید دچار ( بجای دوچار )
در کل لذت بردم
عذر می خواهم - که نظرات اینگونه دوتکه شد
سلام
در آخرین گوشه ی دنیا
چاپ هزارم قرآن با ترجمه به آخرین گویش کشف شده بشر
رومیز کسی بود که
تو حتی تلفظ نامش را بلد نیستی
هنوز نوبت اول چاپ کتابت به پایان نرسیده است
شنیده ام به جای خدا حرف می زنی .
هنوزپریشانیت در اشعارم موج میزند این روزها شعرهای (پریشان) همگی (رعنا)هستند اما من پریشانم .....تخلصت را قرض می خواهم.........................!
سلام
استاد عزیز
مثل همیشه حرفهایت شایسته ی نت برداری است خصوصا اگر منظوم باشدددددددددد.
به امید دیدار
روزگار بهاریتون ناپریشان(پریشان عزیز)
سلام من همان فلانی ام که چندین بار دیدمتان اما انگار شما مرا ندیدی ..........پس احتمال میدهم پیامم هم نادیده گرفته شود..اما اگر روزی گفتی فلان کس فلان شعر را گفت منهمان فلانی ام..