انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

شعر کودک آفریقایی: رنگین پوست؟؟

شعر یک بچه آفریقایی !! ..
کاندیدای شعر برگزیده سال 2005 شده
توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره.
 

 

 


وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم
وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم
وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم
و تو، آدم سفید
وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی
وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای
وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی
و وقتی می میری، خاکستری ای
و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟

                                                                       با تشکر از قاصدک بابت ارسال این مطلب

شعر کهن ایران - قدیمی ترین اشعار ایرانی -

قدیمی ترین نمونه «شعر» در مملکت ایران، «گاثا» یعنی سرودهای منظومی است که در آن ها زرتشت، پیامبر ایرانی، مناجات ها و درودهای خود را در پیشگاه «اهورا - مزدا» یگانه و بزرگ ترین خدایان و خالق زمین و آسمان عرضه داشته است.

این سرودها به قطعه های سه لختی (سه شعری، یا به اصطلاح امروز سه مصراعی) تقسیم شده است، و هر لخت یا شعر، از 16 هجا تشکیل شده، و در هجای نهم توقف و بعد از هجای چهارم سکوت دارد. و بعضی دارای قطعه های چهار لختی است که یازده سیلاب دارد و سکوت، بعد از سیلاب چهارمی است.
به همین تقدیر بعضی چهارده هجایی و بعضی دوازده هجایی و برخی از اشعار بلند، نوزده هجایی است.

این اشعار بلند دارای سکوت است، یکی بعد از سیلاب هفتم، و یکی بعد از سیلاب چهاردهم.

خلاصه در گاثه، قصیده یا غزل طولانی به طرز اشعار عروضی دیده نمی شود، بلکه نوعی از ترکیب بندهای بدون بند است، و از 19 - حداعلی - و11 - حداقل - سیلاب زیادتر و کمتر ندارد.

ما راجع به شعر عروضی و اقسام آن، در جای خود باز به این قسمت اشاره خواهیم کرد.

زبان گاثا، زبانی است بسیار قدیم و اخیرا عقاید عموم به این نکته نزدیک می شود که زبان گاثه، زبان مردم قدیم ایران است که در بلخ و بلاد شرقی ایران سکونت داشته اند، و درباره ی خود زردشت هم تردید است که آیا از مردم سیستان یا بلخ باشد یا آذربایجان.
از این رو تعجب نیست که زبان اوستا با زبان سنسکریت و ویدا کتاب مذهبی و ادبی برهمنان، این قدر به هم نزدیک است.

در عصر ساسانیان هم، شعر در ایران به طریقه ی گاثه زردشت رایج بوده است.

اشعاری که متعلق به کتب مانی است و از اوراق مکتشفه تورفان به دست می آید که به زبان پهلوی مشرقی گفته شده است، مثل اشعار مذکور در گات هاست، یعنی در میان آن ها قطعات 12 هجایی است که در هجای پنجم سکوت دارد و هر یک دارای شش یا پنج لخت است، و مانند اشعار گاثه بدون قافیه است. آنچه تا به حال از تفحصات به دست آمده است در ایران ساسانی سه قسم شعر را نام برده اند :

الف) سرود : که مختص آفرین خدایان و شاهنشاه و مختص مجالس رسمی بوده و با آهنگ موسیقی توام خوانده می شده است.
از پلهبد «باربد» خواننده و شاعر معروفی نام می برند و سرودهای خسروانی او در الحان 365 گانه، به عدد ایام سال، و سرودهای سی گانه ی او به عدد ایام ماه، در کتب ادب و لغت ذکر شده است.

ما دو نمونه از سرودهای هجایی که به اغلب احتمالات شباهتی به سرودهای عهد ساسانی داشته در دست داریم، یکی سرود سه لختی است که آن را «خسروانی» نام، شاعر معاصر رودکی، گفته و دیگر «سرود کرکویه» است که در تاریخ سیستان ذکر شده است.

ب) چکامک : که در متون مکرر ذکر آن آمده و معلوم است که همین کلمه بعدها در ادبیات دوره اسلامی به «چکامه» تبدیل گردیده است، یعنی گاف آخر آن، مانند گاف «بندک» و «خستک» و «خانک» به «ها» هوز بدل شده و به این صورت در آمده است. بعید نیست که «چامه» نیز مخفف چکامه باشد، هر چند در کتاب لغت گوید : «چامه قصیده را گویند و چکامه غزل را» ولی به نظر می رسد که این هر دو لغت «چکامه» و  «چامه» مخفف و مصحف همان «چکامک» باشد.

چکامک را باید نوعی از اشعار ساسانی شمرد و به دلیل تفاوت اسم بی شک با «سرود» که معنای آن را دانستیم، تفاوت داشته و غیر از سرود بوده است.

سرود، از ریشه ی فعل سرودن به معنی به «سخن یاد کردن» و مطابق لغت «ذکر» عربی است، و در زبان پهلوی لغاتی چند از ین اصل مشتق می شود. از قبیل «هوسرود» و «دش سرود» که گاهی حرف آخر آن ها به حرف بای ابجد، و گاهی به حرف «ی» بدل می شود مثل هوسروب و هوسروی، که لغت «خسرو» را به وجود آورده است و نام دو تن از شاهنشاهان ساسانی است : هوسروی کواتان (انوشیروان) و «هوسرودی اپرویز» نبیره ی انوشیروان که هر دو از همین لغت است و معنای آن «نیکنام» و دارای حسن شهرت می باشد، و در عوض آن ها «دش سروی» به معنی بد نام و قبیح الذکر است. از این رو «سرود» یعنی ذکر و یاد کردن که طبعا مراد ذکر خیر است، و قصاید مدحیه یا ستایش خدایان را سرود گفته اند، و سرود خسروانی نوعی از این قصاید مدحیه بوده است، که منسوب به «خسرو» است که گویا مراد قصاید مدحیه یا مدایح خسرو پرویز باشد. در اینجا اشاره کنیم که سرود در دوره ی اسلامی، معنای دیگری پیدا کرد، یعنی به جای تصنیف امروز استعمال شد.

اما «چکامک» یا «چامک» علی التحقیق نوعی از سخن سنجی بوده، ولی باید دید کدام نوع بوده است ؟

گفتیم که چکامه غیر از «سرود» است، پس از شمار قصاید مدحیه خارج خواهد شد.

حالا باید دید از اقسام دیگر شعر از قبیل غزل (لیریک) یا اشعار وصفی و حماسی و یا ترانه (اشعار رقص و تصنیف) کدامیک را چکامه می گفته اند ؟

بعد از اسلام کلمات چامه و چکامه را در مورد قصاید و غزل هر دو بدون تفاوت استعمال می کنند، ولی در اواخر چنانکه گفته شد غزل را «چکامه» و قصیده را «چامه» نامیدند. و ما چندان نمی توانیم به این معنی و اصطلاح که متاخرین وضع کرده اند، اعتماد داشته باشیم.

تنها دلیل بالنسبه روشن در باب «چامه» که بدون تردید گوشه ای از پرده ی استتار را برمی دارد استعمال فردوسی در شاهنامه است.
وی چامه را در مورد اشعار غنایی - که شامل مدح پهلوانان و توانگران و تمجید از زیبایی ممدوح باشد - مکرر استعمال کرده است، و از همه جا بیشتر در داستان بهرام گور به کار می برد.
شاه در کسوت «اسوار» با لباس شکاری و اسب و ساز و برگ قیمتی و خادم، شبانه وارد خانه دهقان ثروتمند خوشگذرانی می شود و میهمان او می گردد. دهقان از سوار محترم که لابد یکی از مقربان دربار یا یکی از پهلوانان و سرکردگان شاهنشاه مقتدرعصر است پذیرایی گرمی کرده برای او شراب و غذای بسیار لذیذی فراهم می کند. ضمنا دختر دهقان هم در بزم به خدمت پدر و مهمان عزیز و بسیار محترم مشغول است و شاه از او خوشش می آید. دهقان به دختر می گوید : «ای آرزو (آرزو نام یکی از این دختران است) چنگ را بردار و چامه ای بنواز و مهمان ما را وصف کن !»
آرزو که هم چنگ نواز و هم چامه گو می باشد، و در این دو فن او را تربیت کرده اند، چنگ برداشته چامه ای می گوید و می نوازد، و این چامه در وصف مهمان پدرش و شرح زیبایی و شجاعت و رشادت مهمان است.

از این داستان ها تصور می کنم که چامه به اشعار نیمه غنایی و نیمه وصفی و شرح داستان پهلوانان اطلاق می گردد؛ بالجمله «ویس و رامین» و «خسرو و شیرین» در عداد «چکامه» یا «چامه» محسوب می شوند، و شاید غزل و اشعار وصفی غیر حماسی یعنی وصفی بزمی را بتوان چکامه یا چامه گفت.
همچنین قصاید اسلامی فارسی دارای تغزل و وصف هنرهای شاه از شکار، زور ِ بازو، جود، دانش و سایر هنرهای او را هم چامه یا چکامه می توان نام داد.
پس ضرر ندارد که چکامه را به غزل صرف و چامه را به غزلی که دنباله اش وصف و مدح باشد لقب داد، همان طور که این کار را کرده اند.
نمونه ی «چکامک» اشعار کتاب «درخت آسوریک» است که به زبان پهلوی در مناظره و مفاخره بین نخل و بز، در عهد ساسانی یا قدیم تر، گفته شده است.

ج) ترانک، یا ترانه : هر چند هنوز در ماخذ پهلوی و اوستایی به این کلمه بر نخورده ایم، به خلاف سرود و چکامک که از هر دو نام برده شده است، اما در ماخذ قدیم ادبیات اسلامی فارسی این لغت به شکل مخفف آن «تران» بسیار دیده می شود.

ترانه در ادبیات فارسی به دو بیتی ها و رباعیات غنایی (لیریک) نام داده شده است، و آن را از ماده ی «تر» به معنی تازه و جوان گرفته اند.

ما تصور می کنیم که ترانه هم نوعی دیگر از اشعار عهد ساسانی بوده است، چه در عهد ساسانی ما از اسم «سرود» (مدایح عالی) و «چکامک» (اشعار وصفی و عشقی) خبر داشتیم، اما از اسم اشعار هشت هجایی که شامل هجو یا انتقاد یا عشق بوده و قافیه هم داشته و بسیار رواج داشته است، و به تصنیفات عوام امروز شبیه بوده است بی خبریم، و چنین گمان داریم که «ترانک» نام این نوع شعر بوده است، و نامیدن رباعی و دوبیتی در عهد اسلامی به این نام حدس ما را کاملا تایید می کند.

نمونه ی قدیم ترین این نوع شعر که هنوز از لباس اشعار هشت هجایی قدیم خارج نشده، سه لخت شعر هجویه «یزید بن مفرغ» شاعر عرب است که به فارسی در اواسط قرن اول اسلامی (اوایل قرن هفتم میلادی) گفته، و در کتب ادب و تاریخ عرب ضبط شده، و ترانه ای که در هجو «اسد بن مسلم» گفته شده و «طبری» هر دو را ضبط کرده است - می باشد و در اشعار کردی قوچان که آقای «ایوانوف» به دست آورده و به طبع رسیده، چند قطعه از این ترانه های هشت هجایی قافیه دار و سه لختی کاملا یادگار عهد ساسانی دیده می شود.

سوای این اسامی باز هم شاید نام ها و اسم های دیگری به دست آوریم و این بسته به کشفیات تازه تر و مطالعات زیادتری است، مثلا ببینیم برای اشعار رزمی یا اشعار مضحک (کمدی) یا اشعار «هجویه» چه اسامی مستعمل بوده است. 

 

از وبلاگ :  

http://www.sazekhamosh.blogfa.com/

رنگ شخصیتی شما و خصوصیات اخلاقیتان را بدانید

در صورتیکه تاریخ تولد شما در:
اول فروردین ماه باشد سیاه هستید.
بین دوم فروردین تا ۱۱ فروردین باشد ارغوانی هستید
بین ۱۲ تا ۲۱ فروردین باشد. شما سرمه ای است
بین ۲۲ فروردین تا ۳۱ فروردین باشد نقره ای هستید.
بین یکم اردیبهشت تا ۱۰ اردیبهشت باشد سفید هستید.
بین ۱۱ اردیبهشت تا ۲۴ اردیبهشت باشد شما آبی هستید.
بین ۲۵ اردیبهشت تا سوم خرداد باشد شما طلائی رنگ هستید.
بین ۴ خرداد تا ۱۳ خرداد باشد شما شیری رنگ هستید.
بین ۱۴ خرداد تا ۲۳ خرداد ماه باشد شما خاکستری هستید.
بین ۲۴ خرداد تا دوم تیر ماه باشد شما رنگ خرمائی هستید.
سوم تیر ماه باشد رنگ شما خاکستری است.
بین ۴ تیر ماه تا ۱۳ تیر ماه باشد شما قرمزهستید.
بین ۱۴ تیر ماه تا ۲۳ تیر ماه باشد شما نارنجی هستید.
بین ۲۴ تیر ماه تا سوم مرداد ماه باشد شما زرد هستید.
بین ۴ مرداد ماه تا ۱۳ مرداد باشد شما صورتی هستید.
بین ۱۴ مرداد تا ۲۲ مرداد باشد شما آبی هستید.
بین ۲۳ مرداد تا یکم شهریور باشد شما سبز هستید.
بین ۲ شهریور تا ۱۱ شهریور باشد شما قهوه ای هستید.
بین ۱۲ شهریور تا ۲۱ شهریور باشد شما کبود رنگ هستید.
بین ۲۲ شهریور تا ۳۱ شهریور باشد شما لیموئی هستید.
متولدین یکم مهر ماه زیتونی هستند.
بین ۲ مهر تا ۱۱ مهر ماه ارغوانی هستید.
بین ۱۲ مهر تا ۲۱ مهر ماه شما رنگ سرمه ای دارید.
بین ۲۲ مهر ماه تا یکم آبان ماه شما نقره ای هستید.
بین ۲ آبان تا ۲۰ آبانماه باشد شما سفید هستید
بین ۲۱ آبانماه تا ۳۰ آبانماه باشد رنگ شما طلائی است.
بین یکم آذر ماه تا ۱۰ آذر ماه باشد شما شیری رنگ هستید.
بین ۱۱ آذر ماه تا ۲۰ آذر ماه باشد شما خاکستری هستید
بین ۲۱ آذر تا ۳۰ آذر باشد شما خرمائی رنگ هستید.
متولدین اول دیماه نیلی رنگ هستند.
بین دوم دی ماه تا ۱۱ دی ماه باشد رنگ شما قرمز است.
بین ۱۲ دی ماه تا۲۱ دی ماه باشد شما نارنجی هستید.
بین دی ۲۲ ماه تا بهمن ۴ بهمن ماه باشد شما زرد هستید.
بین ۵ بهمن تا ۱۴ بهمن ماه باشد شما صورتی هستید.
بین ۱۵ بهمن تا ۱۹ بهمن ماه باشد شما آبی هستید.
بین ۲۰ بهمن تا ۲۹ بهمن ماه باشد شما سبز هستید.
بین ۳۰ بهمن تا ۹ اسفند ماه باشد شما قهوه ای هستید.
بین ۱۰ اسفند تا ۲۰ اسفند باشد شما کبودی رنگ هستید.
بین ۲۱ اسفند تا ۲۹ اسفند باشد لیمویی هستید





قرمز :
ا نمک و دوستداشتنی، مشکل پسند اما همیشه عاشق…….و
اینطور بنظر میرسد که مورد محبت نیز باشید. با روحیه و
بشاش اما در همان زمان میتوانید بد اخلاق هم شوید
قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد کنید و این
همان عشقی است که میتواند در راهی که در پیش دارید
همراهتان باشد
آدمهایی را که راحت صحبت میکنند دوست دارید این آدمها
باعث میشوند احساس راحتی بیشتری داشته باشید

شیری رنگ :
اهل رقابت و بازی دوست. دوست ندارد ببازد
ولی همیشه بشاش است.
شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت
خود را بیرون بگذرانید، با دقت عشقتان را انتخاب میکنید
و بسادگی عاشق نمی شوید اما وقتی او را یافتید تا مدتهای
طولانی دوستش خواهید داشت.

نیلی :
شما بیشتر متوجه نگاهتان هستید و استانداردهای بالائی در
انتخاب عشق دارید. هر راه حلی را با دقت و تفکر انتخاب
می کنید و بسیار بندرت مرتکب اشتباه احمقانه میشوید
دوست دارید رهبر باشید و به راحتی می توانید دوستان جدید
پیدا کنید.

خاکستری :
جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساستان را پنهان نمی کنید
و هر آنچه را که درونتان است آشکار می سازید. اما ضمنا
میتوانید خودخواه هم باشید. می خواهید مورد توجه باشید و
نمی خواهید بطور نا برابر با شما برخورد شود. میتوانید
روز مردم را روشن کنید. شما میدانید در زمان مناسب چه
بگویید و خوش اخلاق هستید.

سبز :
خیلی خوب با افراد تازه کنار می آیید. در واقع آدم
خجالتی ای نیستی اما گاهی اوقات با کلماتت به عواطف مردم
آسیب می رسانید. دوست دارید تا مورد توجه و علاقه کسی
باشید که دوستش دارید ولی اغلب تنهایید و به انتظار فرد
مورد نظرت می مانید.

طلایی :
شما میدانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم
بشاشی هستید و زیاد بیرون میروید. بسیار سخت میتوانی فرد
مورد نظرت را پیدا کنی اما وقتی او را یافتی تا سالیان
متمادی دوباره عاشق نمی شوی.

صورتی :
شما همواره در تلاشید تا در هر چیزی بهترین باشید و دوست
دارید به سایرین کمک کنید. اما بسادگی قانع نمی شوی.
دارای افکاری منفی هستید و در جستجوی عشقی شورانگیز
مانند آنچه در قصه هاست هستید.

زرد :
شما شیرین و بیگناهید ، مورد اعتماد بسیاری از مردم ،
و دارای رهبریتی قوی در ارتباطاتتان هستید. شما خوب تصمیم
میگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب می گیرید. همواره
در افکار داشتن روابط عاشقانه بسر می برید.

خرمایی :
باهوشید و میدانید چه چیزی درست است. میخواهید همه چیز
را مطابق میل خود کنید که گاهی میتواند بدلیل عدم توجه
به نظر دیگران مشکل ساز باشد. اما در مورد عشق صبور
هستید. وقتی فرد مورد نظرتان را یافتید برایتان دشوار
است فرد بهتری پیدا کنید.

نارنجی :
در مقابل اعمالتان مسئولیت پذیر هستید، می دانید چگونه
با مردم رفتار کنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها
دارید و حقیقتا برای رسیدن به آنها تلاش میکنید ، فردی
آماده رقابت هستید. دوستانتان برایت بسیار مهم هستند و
قدر آنچه را که دارید میدانید، گاهی اوقات واکنشتان
زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودنتان است.

ارغوانی :
اسرار آمیز هستید، به هیچ وجه خودخواه نیستید ، زود و آسان
نظرتان جلب میشود. روزتان با توجه به خلقتان میتواند
غمگین یا خوش باشد. بین دوستان محبوب هستید اما میتوانید
دست به عمل احمقانه ای نیز بزنید ، بسادگی امور را
فراموش میکنید. بدنبال شخصی هستید که قابل اعتماد باشد.

لیمویی :
آرام هستید، اما بسادگی عصبانی می شوید. به آسانی حسادت
می ورزید و در مورد چیزهای کوچک اعتراض میکنید، نمی
توانید به یک کار بچسبید اما دارای شخصیتی هستید که
اعتماد و علاقه همه را جلب میکند.

نقره ایی :
خیال پرداز و بامزه اید ، دوست دارید چیز های جدید را
بیازمایید. علاقه دارید خود سازی کنید و بسادگی می
آموزید، براحتی میتوان با شما صحبت کرد و شما نصایح خوبی
میدهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه میشوید نمی توان به
کسی اعتماد کرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید تا
پایان عمر به آنها اعتماد میکنید.

سیاه :
شما یک مبارز هستید و دارای انگیزه اید. اما تغییر در
زندگی را نمی پسندید. زمانی که تصمیمی گرفتید، روی
تصمیمتان تا مدتها پای می فشارید. زندگی عشقی شما نیز
توام با مبارزه است و مثل همه نیست.

زیتونی :
شما روشن قلب و آدم گرمی هستید. همراه خوبی برای فامیل و
دوستانید. خشونت را نمی پسندید و میدانید چه چیزی درست
است. شما مهربان و بشاش هستید اما بسادگی به مردم حسادت
نورزید.

قهوه ای :
فعال و ورزشکارید ، برای دیگران مشکل است که به
شما نزدیک شوند. زمانی که متوجه میشوید نمی توانید به
چیزی که میخواهید دستیابید ،‌بسادگی تسلیم شده آنرا رها
میکنید.

آبی :
اتکا به نفس کمی دارید و خیلی ایرادی هستید. هنرمند
هستید و دوست دارید عاشق شوید ، اما میگذارید عشقتان از
دستتان برود چون در این مورد از مغزتان فرمان میگیرید نه
از قلبتان.

سرمه ای :
شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید ، نسبت به همه
چیز دارای احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید
زمانی که از دست شخص یا اشخاصی عصبانی می شوید برایتان
مشکل است آنها را ببخشید.

سفید :
شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید زود حسادت می ورزید
نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه
این حالت شما را دوست دارند.

کبود :
احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میکند اغلب تنها
هستید ، مسافرت را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی
حرف مردم را زود باور میکنید. یافتن عشق برای شما سخت
است و گمگشته عشق هستید. 

 

به نقل از وبلاگ 

http://bia2emblog.blogfa.com 

 

چرا خیابان رباط کریم را تغییر نام دادید؟؟

تهران در گذشته از طریق ۱۲ دروازه به محیط بیرون خود ارتباط داشته این دروازه‌ها که هم اینک نیز، اگر چه ساختمان آنها از بین رفته، اما اسمشان باقی است. عبارت‌اند از:
دروازه‌های دولت، یوسف آباد و شمیران (در شمال شهر)
دروازه‌های خراسان، دولاب و دوشان تپه (در شرق شهر)
دروازه‌های باغشاه، قزوین و گمرک (در غرب شهر)
دروازه‌های غار، رباط کریم و حضرت عبدالعظیم (در جنوب شهر)
در واقع حدود جغرافیایی تهران به شرح ذیل بود:
شمال: طول خیابان انقلاب فعلی، از حدود پیچ شمیران تا کمی بعد از چهار راه کالج که به شکل مایل به طرف غرب و خیابان سی متری (کارگر کنونی) امتداد داشت.
غرب: از حدود چهار راه جمهوری کنونی تا حوالی میدان گمرک
جنوب: خیابان شوش، از حدود میدان راه آهن تا حوالی میدان گمرک.
شرق: خیابان شهباز(۱۷ شهریور فعلی) تا بعد از میدان شهدای کنونی
و دروازه رباط کریم یکی از دروازه های اصلی شهر بوده و از این رو نام خیابان رباط کریم در میدان گمرک نیز دارای سابقه تاریخی است
ولیکن متاسفانه اخیران نام این خیابان به خیابان ایروانی تغییر داده
جا دارد از سوی مسئولین و فعالان رسانه ای شهر در این خصوص پیگیری های لازم معمول گردد.

صخره عجیب در برمه( الله اکبر!!)


 
 
 
 
این تصویر یک صخره در برمه است. این عکس فقط در یک روز خاص از سال میتواند گرفته شود 
در این روز اشعه خورشید با زاویه خاصی بر این صخره می‌تابد.

چیزی متوجه شدید؟ دوباره نگاه کنید

اگر هنوز اعجاز این تصویر را درک نکرده‌اید تصویر را بچرخانید 
 
ایمان بیاوریم به اعجاز یا الله اکبر این هم یک کار رایانه ای دیگر است ؟؟

خر کردن

با گوشه ای از لبت مرا خر کردی 

                                          با گوشه ی دیگرش که خر تر کردی 

 یک عمر سوار خر شدی آخر سر 

                                                 با گاو ته طویله شوهر کردی؟!  

 

 وبلاگ: گاوخر است از آقای برگشادی به آدرس: 

 http://www.bargoshadi.blogfa.com

میلادیه

 این روزا مد شده همه مولودی میگیرن منم میلادی گرفتم

برج میلاد

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم تیشه ای مانند فرهاد

زنم بر پایه های برج میلاد

 

از اون بالا دیدم خسرو تو کاخه

واسه من یک رقیب خیلی شاخه

با این که توپه وضعش صب تا شب

کارش ناله است و آه و آخ و واخه

 

از اون بالا دیدم شیرین دروغه

تو فکر آش کشک و آش دوغه

دیدم تهرون پر از گرگ گرسنه اس

دیدم عشقای امروز بی فروغه

 

از اون بالا دیدم کوها بلندن

هنوزم جنگلا گیسو کمندن

هزار تا ساختمون بی قواره

نمی تونن به روستامون بخندن

 

از اون بالا دیدم تهرون چه زشته

نداره آسمون واسه فرشته

به جای صلح و عشق و مهربونی

فقط هی مرگ بر اون ها نوشته

 

الاهی صید و صیادی نباشه

بنای ظلم و بیدادی نباشه

نباشه خسرو مردم فریبی

به زیر تیشه فرهادی نباشه 

 

 

از وبلاگ : http://khalekhanbaji.blogfa.com/

بوسه - ماهی

در آب که شستی تن بی تابت را

                                                   دیدند  تمام  رود ها  خوابت را

لبهام به شکل بوسه-ماهی شده اند

                                                      بنداز  درون  آب  قلابت  را 

  

 

 

                                                                                        از جلیل صفربیگی

چند دوبیتی ناب و شاهکار از شاعر جنوب میدری

بگردم دورت و سیرت بگردم

اسیـــر دست زنجیرت بگردم

چه میشد میشدم یک قاب چوبی؟

که عمری دور تصویرت بگردم




دو]

تب و لرز گسل میگیرم امشب

شر و شور غزل میگیرم امشب

خداحافظ ... برای آخرین بار

خودم را در بغل میگیرم امشب




سه]

درختم که بهارم ته کشیده

گل سرخ انارم ته کشیده

برایم چند بوسه شارژ بفرست

که بدجور اعتبارم ته کشیده




چهار]

که حتا سرنخی جایت نباشد

کسی دنبال پیدایت نباشد

مرا طوری بکُش که روی لبهام

اثر انگشت لبهایت نباشد




پنج]

به امواج خروشانم نیایند

خطرناک است توفانم؛ نیایند

به ماهیگیرها حتمن بگویید

که امشب سمت چشمانم نیایند




شش]

خلیجی نقره ای؛ تنگ غروبم

رفیق موجهای پایکوبم

پُرم از هرچه زورقهای خالی

دهاتی زاده ای اهل جنوبم




هفت]

دو دریا و دو بندر میشود دید

چه زورقها شناور میشود دید

میان چشم تو بانوی کارون!

خدا را جور دیگر میشود دید

از وبلاگ یک ساحل پر از شعر -
نوشته ی شاعر عزیز حسین میدری