رفتم گلایل بخرم یه دسته خار دادن بهم
رفتم قناری بخرم خروس لار دادن بهم
خواستم که شاعری کنم غزل نشد شعرای من
سه نقطه شعری گفتم و دست حمار دادن بهم
گفتم که عاشقی کنم دیدم سرابی بود و بس
به جای بوسه جای لب حال خمار دادن بهم
گفتم برم به باغی و حالی کنم بعد یه عمر
آتیش گرف باغ منو دود چنار دادن بهم
گفتم برم دریا کنار تنی به دریا بزنم
کوسه اومد که هی کجا؟دریا کنار دادن بهم
رفتم به کوه ساوالان میگن هواش بهشتیه
تگرگ از آسمون زدو حکم فرار دادن بهم
گفتم برم با بچه ها بازی کنم بعد یه عمر
زدن زمین سرم شیکس حال نزار دادن بهم
رفتم دعایی بکنم خدا بهم کمک کنه
یهو تصادف کردمو سنگ مزار دادن بهم
درودگر