عشق یعنی دیده بر در دوختن
بی وفایی دیدن و افروختن
چون شفق خون جگر اندوختن
شمع گشتن شعله گشتن سوختن
عشق یعنی یک جهان اندوه فرد
داغ دلتنگی کشیدن آه سرد
باغ مینو لیک با انبوه زرد
گوشه ای خلوت گزیدن اشک و درد
عشق یعنی کز جهان بر خاستن
جز نگاهش از علایق کاستن
سینه را از غیر او پیراستن
خویشتن را هم برایش خواستن
عشق یعنی تیر عقل انداختن
خانه ای از خاک سودا ساختن
بر هجوم ناکجا پرداختن
دار حلاجی به پا افراختن
عشق یعنی سینه ای امیدوار
لحظه هایی اضطراب و اضطرار
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی یک زمستان بی بهار
این دوبیت نیز بنا بر درخواست آقای درفشی به این قطعات افزوده شد:
عشق یعنی انتظار مهدوی
رقص عرفان در سماع مولوی
ناله ی نی در طلوع مثنوی
عشق یعنی رنگ سبز موسوی
درودگر
عشق یعنی در نهایت،سوختن چشم در چشم حقیقت دوختن عشق یعنی راز خلقت در وجود/نیست گشتن در رکوع ودرسجود/شعرتون قشنگ بود،تشکر
ممنونم از حضورتون تو وبلاگم موفق باشین و پاینده...یادتون باشه درست همون جا که فکر میکنین همه چراغا خاموشه یه مهتاب تو اسمون داره میدرخشه.
سلام و درود بر شما عزیز گرامی
ممنون از لطفت
همیشه شاد و برقرار باشید
براتون ارزوی موفقیت روز افزون دارم
عشق یعنی سینه ای امیدوار
لحظه هایی اضطراب و اضطرار
آقا احد قشنگ بود خدا نگهدارت
سلام به بهانه ی شب یلدا قلم به دست گرفتم نمیدونم چرا حاصلش شد این شعر : ای سرزمین کوروش و اسفندیار ای سرزمین لاله های داغدار ای سرزمین کوههای استوار در تن ما نیست ارام وقرار تاج زرینت به غارت برده اند کودکانت را اسارت برده اند مردمانت را خجالت میدهند وعده ی عدل و عدالت میدهند کفرو بی دینی که غوغا میکنند این چه بازیست که با ما میکنند بر سر دارست نامت ای وطن من که جانم نیست تو جانی وتن جای زخم تازیانه بر تنت نیست بادا نیست بادا دشمنت یلداتون مبارک
دوست گرامی خانم چهاردولی
مطلب زیبا و پرمحتوایی نوشتین
اما به دلیل ویژگی محتوایی ناگزیر از عدم درج آن در صفحه اصلی هستیم.
البته ناگفته نماند شعر شما نیز در اینجا به نوعی به سمت شعار گراییده و به همین دلیل گرچه دارای شور و زیبایی و برانگیزانندگی است اما از صور خیال و شاعرانگی کم بهره است. موید باشید