انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

چگونه شاعر بشویم

یه روز که خواجه قاطر داش با یکی از دوستاش تو ماشین دوستش ول می چرخیدن تو خیابونای شهرش یهو دوستش گف سیگار میزنی؟ خواجه قاطر رم کرد و گفت :: من؟؟ من خودم ضد سیگارم. 

دوستش  گف: پس هش واخ شاعر نمیشی ایه  سیگار نمیزنی. 

قاطر که بدجور زده بود تو ذوقش عرعریدو شیهید و تحقیقات کرد و فهمید دوستش درس گفته آدم مگه میشه بی دود شاعر بشه. 

به همین خاطر راه شاعر شدن رو نوشت و ارسال کرد که میخونید: 

اگه می خوای ناظم بشی نه شاعر مثل ملاهادی سبزواری ناظم دیوان اسرار و خیلیای دیگه از دود دوری کنو بچسب به منبر و کتاب . آخرشم هیشکی برات تره خورد نمیکنه و کتابت فقط تو تاریخ ادبیات میاد. 

اگه میخوای شاعر متوسط شی بچسب به سیگار. مث علی معلم دامغانی خودمون البته معلم خان کمی بیش از شاعر متوسطه اونم به خاطر این که میزان استعمال سیگارش بالاس شایدم جدیدا پیشرف کرده و چیز دیگه میزنه ( توجه کردین به سیبیلاش؟) 

اگه میخواین شاعر خوب بشین منقل و وافور یادتون نره ایرج میرزا که میشناسین؟ نگین نه که همه میشناسینش به خصوص ((بر سر در کاروانسرایی)) یا نیما یوشیج که بیشتر از ایرج با منقل سرو کار داشت به همین خاطر تونست انقلاب ادبی راه بندازه . اصلا تو این مملکت اکثرا انقلابا زمانی اتفاق می افته که یکی با معجزه منقل به این توهم برسه که میتونه یه کاری بکنه.  

اگه میخواین شاعر خیلی خوبی بشین و نوع جهانیش هم بشین بزنین به رگ هروئین. آدمو کله پا می کنه و هرچی از دهنش میاد مینویسه. دیدین احمد شاملو رو؟؟؟ نمیدونم این چه خاصیتیه که این لامذهب هروئین داره . آدمو بددهن هم میکنه هرچی با خاصیت این معجون تراوش کنه پر از کلماتیه مث کفن و خون و گور و مرگ و... 

اگه میخواین این روزگار هم شاعر خیلی خیلی گنده ای بشین کراک و شیشه باید مفید باشه . البته یکم باید دستمال یزدی هم قاطیش کرد تا خوب جواب بده. خواجه با اشاره به خاصیت خاص و اخص این دوره زمونه و این که اگه میخوای سری تو سرا دربیاری باید دستمال یزدی زیاد بخری زر زیادی زده و گفته:

اگه شهریارهم شهریار شد به خاطر اختلاط تریاک بود با دستمال و اگه کسی بتونه شیشه رو با دستمال گره بزنه لاجرم میشه ملک الشعرای امروز.

اما خواجه در پاسخ به این سوال که حافظ چطوری حافظ شد کمی معطل موند و گفت به گمونم اون از اثرات شراب ناب شیراز بودهشایدم بی پدر شاهد شیراز که میگن جیگری بوده حالی میداده که هیچی نمیده!!! .  

البته باید تحقیقات انجام بشه ببینیم فردوسی از چه ماده ای استفاده میکرده که اینهمه دماغش پرباد بوده و بر طبل می کوبیده . اگه اون معجون پیدا بشه شاید دوباره اتفاقی تو شعر امروز ایران بیفته شاید. 

راستی هرکی میدونه کسای دیگه هم که شعر گفتن در اثر چی بوده نظر بزاره بدونیم. 

 

                                         خواجه قاطر نیزاری

 

اینام پس فردا میرن پشت تریبون شعر حماسی میخونن؟؟

نظرات 5 + ارسال نظر
قاصدک جمعه 3 دی 1389 ساعت 21:43 http://www.peymane.blogsky.com

سلام داداش

ما خودمون اهل بساطیم

همین روزا کتابمون با حافظ مقایسه می کنن

می گی نه

سحر نزدیک است

چهاردولی یکشنبه 5 دی 1389 ساعت 18:24

چه جالب !پس این همه جوون معتاد میخواستن شاعربشن یه هو معتاد شدن منو باش که فکر میکردم از فقرو بی پولی و بیکاری و این چیزهاست خدا منو ببخشه!!!!

پریشان یکشنبه 5 دی 1389 ساعت 22:47

تا تو باشی توی ماشین ِ کسی ول نگردی ...

احمد چهارشنبه 8 دی 1389 ساعت 20:52

اگر چه معتقدم این وصله‌ها به امثال حافظ و فردوسی نمی‌چسبه اما حالا که فکر می‌کنم می‌بینم اگر این بزرگواران هم از چیزی استفاده می‌کردن دیگه چی می‌شدن!
ما هم که یه بار انقلاب کردیم واسه............ بسه!

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مهر 1391 ساعت 20:25

سلام
یه سوال:این شعرای عزیز اول معتاد بودن بعد شاعر شدن یا اول شاعربودن بعد معتاد شدن؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد