انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

عروج

وداع تو نشانه ای ز داغ روزگار بود 

تبسمت به روی ما و رو به هم قطار بود 

به آخری که اولش غریو اشک و ناله هاست 

قسم که رفتنت فقط فراق روی یار بود 

نبوده رسم عاشقی دلیل بی وفا شدن 

به پای رفتنت دلی اگرچه داغدار بود 

از آن زمان که بی نشان مرید راه حق شدی 

شکستگی مادری نماد انتظار بود 

مشام شهر و کوچه را شمیم لاله ها گرفت 

که رنگ و روی کوچه هم شبیه لاله زار بود 

خوشا به حال آسمان که پر گشوده ای عزیز 

کبوتری چه غبطه خور و این که غمگسار بود 

تو ناخدای هر بلم به ورطه های این زمان 

به ساحلی برای ما وصیتت چو فار بود 

رسیده ای شهید من به بام سرفراز عشق 

که این عروج پر خزان شروع یک بهار بود 

جلالی

نظرات 3 + ارسال نظر
KAMMAA جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 15:37 http://derowgar.blogsky.com

سلام دوست عزیز
شعری پر محتوا و سرشار از قدردانی برای شهدای ان سرزمین سرودی دست مریزاد
اما در ابیاتی مفهوم را گنگ نموده و شاید گم کرده ای. که شاید به دلیل تنگنای وزن باشد از جمله بیت 6 مصرع دوم که مفهوم ((اینکه)) اصلا مشخص نیست یعنی چه و به چه چیزی اشاره دارد
در بین دوم مصرع اول نیز نوشته ای به آخری که اولش فکر نمی کنم این جمله مفهومی برای خوانندگان شعر داشته باشد کدام آخر؟؟
در هر حال سپاس

قاصدک جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 23:07 http://www.peymane.blogsky.com

سلام

خوب بود

احساس درد داشت .
آیا ان درد رابا تمام وجودحس کرده ای

سلیمی یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 13:56

با سلام شعر خوبی است ولی نه خالی از اشکال
مصرع دوم وسوم، نقض بیت دوم توسط سوم ،ارتباط غبطه خور وغمگسار، ناخدا و بلم
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد