انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

انجمن ادبی فردوسی رباط کریم

پایگاه ادبی شاعران رباط کریم

شیدای توام

سوز سودای تو را با که بگویم 

                  من معتکف کوی توام تا تو بجویم
چشمم ز تو صد چشمه جوشان  

                          غرقم ز تو از اشک نگویم
از هجر تو چون شمع بسوزم 

                         این آتش عشق است برویم
خاکم به رهت یا که به پایت 

                              تا عطر تنت سیر ببویم
شیدای توام مست و پریشان 

            تا دست از این محبس تن پاک بشویم 

 

 

سروده ارسالی آقای حسین بهارلو که به عنوان شعر مهمان درج گردید. همچنین اقای بهارلو پیشنهاد شما با افتخار پذیرفته است. می توانید روزهای چهارشنبه هر هفته ساعت۳۰/۱۵به نشانی 

رباط کریم خیابان استاد مطهری(جهاد سابق) نرسیده به خیابان موسی بن جعفر مدرسه بزرگمهر تشریف بیاورید.

چگونه شاعر بشویم

یه روز که خواجه قاطر داش با یکی از دوستاش تو ماشین دوستش ول می چرخیدن تو خیابونای شهرش یهو دوستش گف سیگار میزنی؟ خواجه قاطر رم کرد و گفت :: من؟؟ من خودم ضد سیگارم. 

دوستش  گف: پس هش واخ شاعر نمیشی ایه  سیگار نمیزنی. 

قاطر که بدجور زده بود تو ذوقش عرعریدو شیهید و تحقیقات کرد و فهمید دوستش درس گفته آدم مگه میشه بی دود شاعر بشه. 

به همین خاطر راه شاعر شدن رو نوشت و ارسال کرد که میخونید: 

اگه می خوای ناظم بشی نه شاعر مثل ملاهادی سبزواری ناظم دیوان اسرار و خیلیای دیگه از دود دوری کنو بچسب به منبر و کتاب . آخرشم هیشکی برات تره خورد نمیکنه و کتابت فقط تو تاریخ ادبیات میاد. 

اگه میخوای شاعر متوسط شی بچسب به سیگار. مث علی معلم دامغانی خودمون البته معلم خان کمی بیش از شاعر متوسطه اونم به خاطر این که میزان استعمال سیگارش بالاس شایدم جدیدا پیشرف کرده و چیز دیگه میزنه ( توجه کردین به سیبیلاش؟) 

اگه میخواین شاعر خوب بشین منقل و وافور یادتون نره ایرج میرزا که میشناسین؟ نگین نه که همه میشناسینش به خصوص ((بر سر در کاروانسرایی)) یا نیما یوشیج که بیشتر از ایرج با منقل سرو کار داشت به همین خاطر تونست انقلاب ادبی راه بندازه . اصلا تو این مملکت اکثرا انقلابا زمانی اتفاق می افته که یکی با معجزه منقل به این توهم برسه که میتونه یه کاری بکنه.  

اگه میخواین شاعر خیلی خوبی بشین و نوع جهانیش هم بشین بزنین به رگ هروئین. آدمو کله پا می کنه و هرچی از دهنش میاد مینویسه. دیدین احمد شاملو رو؟؟؟ نمیدونم این چه خاصیتیه که این لامذهب هروئین داره . آدمو بددهن هم میکنه هرچی با خاصیت این معجون تراوش کنه پر از کلماتیه مث کفن و خون و گور و مرگ و... 

اگه میخواین این روزگار هم شاعر خیلی خیلی گنده ای بشین کراک و شیشه باید مفید باشه . البته یکم باید دستمال یزدی هم قاطیش کرد تا خوب جواب بده. خواجه با اشاره به خاصیت خاص و اخص این دوره زمونه و این که اگه میخوای سری تو سرا دربیاری باید دستمال یزدی زیاد بخری زر زیادی زده و گفته:

اگه شهریارهم شهریار شد به خاطر اختلاط تریاک بود با دستمال و اگه کسی بتونه شیشه رو با دستمال گره بزنه لاجرم میشه ملک الشعرای امروز.

اما خواجه در پاسخ به این سوال که حافظ چطوری حافظ شد کمی معطل موند و گفت به گمونم اون از اثرات شراب ناب شیراز بودهشایدم بی پدر شاهد شیراز که میگن جیگری بوده حالی میداده که هیچی نمیده!!! .  

البته باید تحقیقات انجام بشه ببینیم فردوسی از چه ماده ای استفاده میکرده که اینهمه دماغش پرباد بوده و بر طبل می کوبیده . اگه اون معجون پیدا بشه شاید دوباره اتفاقی تو شعر امروز ایران بیفته شاید. 

راستی هرکی میدونه کسای دیگه هم که شعر گفتن در اثر چی بوده نظر بزاره بدونیم. 

 

                                         خواجه قاطر نیزاری

 

اینام پس فردا میرن پشت تریبون شعر حماسی میخونن؟؟

پیرهن آبیتو بپوش

از  تو  چه پنهون  که  تو خواب  دوباره باز  فرشته بود   

    تو  لیست  حاضر  غایبش  اسم تو رو نوشته  بود  

دوباره  من دوباره خواب  دوباره  خواب  چشم  تو  

مستی  این ترانه  و  شراب  ناب  چشم تو  

 چه جور  بهت  بگم که من  خوابتو  هر شب می بینم  

 برای   خوندن  چشات  تا صب کنارت می شینم  

یه  عمر ه  نیستی  و  منم  با خواب  تو  سر  می  کنم  

ترانه  های  چشمتو  به یادت  از  بر می  کنم  

 نفس  تو سینه حبسه و  هیچ  چی  ازم بر نمیاد   

اسمتو  فریاد  می  زنم  اما  صدام  در نمیاد  

  پیر هنه  آبیتو  بپوش  برای  خواب  امشبم   

شاید که آروم  بکنه  منو که تو تاب و تبم   

 

 

قاصدک