ای بهترین سلاله گلزار احمدی
والاترین هدیه درگاه سرمدی
جان برگرفت زعشقت- دوباره جان
شمس الشموس به دنیا خوش آمدی
قاصدک
دیو باد دوباره هو هو می کنه
سرشو از شاخه ها تو می کنه
می کشه دس رو سر درخت پیر
می پیچه دور تنش بو می کنه
جلو چشمای غزلخون درخت
برگا رو یکی یکی می کنه باد
وختی شلاق می زنه تو صورتش
نمی خواد صدای هیشکی دربیاد
می ره و یه بوسه از خاک می گیره
تنشو با تن خاک - پاک می کنه
تو پرش یه مشتی از خاک میاره
تک درختو زیر خاک - خاک می کنه
هر چی هس دورو برش ور می داره
می پیچه دور خودش قد می کشه
میشه غول ـ غول چراغ قصه ها
تا پیش ابرا خجالت نکشه
آسمون تیره و تاره
دل ابرا بی قراره
از صدای دل خورشید
هیچکسی خبر نداره
دست به ابرا می زنه
اونارو باز پیش می کشه
می زنه یه رعد و برق
درختو آتیش می کشه
همصدا غزل بخون
ترانه بارون نداره
تن این درخت پیر
والّا دیگه جون نداره
از غزل های نگفتم
داره بارون می چکه
از برگای سوخته ی من
رو پاهام خون می چکه
از هجوم برف و باد
درخت پیر داد می زنه
توی جنگل دوباره
خدا رو فریاد می زنه
همصدا غصه نخور
سکوت من داد منه
درد دل ها ی تو
توی ترانه فریاد منه
همصدای من دوباره
تو دلش تیر می کشه
ریشه هاش درون خاک
صدای زنجیر می کشه
قاصدک
عمری است که هو اثر ندارد
مستیم و سبو اثر ندارد
دزدانه زچشم عشق رفتیم
عمری است که او خبر ندارد
دست تو به پای جام باشد
تا مستی تو مدام باشد
سهم من از این دو روز مستی
ای عشق بگو کدام باشد
سرسبز ترین جوانه عشق است
جاوید ترین ترانه عشق است
هشدار بهشت می فروشند!
مقبول ترین بهانه عشق است
{قاصدک}
آخ
لبهایم سوخت
وقتی به جای سیب زمینی
برای شوهرم
کتاب سرخ می کردم
عشق از همه زودتر
سوخته بود
{قاصدک}